
بسته خبری بین الملل
آخرین های بین الملل
دراین بسته خبری بهتشریح آخرین اخبار بین الملل می پردازیم./ ابوالفضل امیری

برکه _ آخرین های بین الملل را اینجا بخوانید:
کشف یک موجود عجیب در هنگ کنگ

گدازههای این آتشفشان آبیاست!
درشرق اندونزی آتشفشانی وجود دارد که گدازههای آبی آن شب را روشن میکنند، پدیده عجیبی که در هیچکجای دیگر دنیا قابل مشاهده نیست.
رنگ آبی گدازههای این آتشفشان موجب شدهاست که آن به نام «آتشفشان آبی» شناخته شود، در نگاه اول گمان میشود که گدازههای آبی این آتشفشان ماگما است، اما اینگونه نیست، گدازههای آبی این آتشفشان در واقع حاصل احتراق گازهای سولفوریک هستند.
گاز سولفور تحت فشار و دمای زیاد از شکاف های آتشفشان خارج می شود. دمای آن نزدیک به ۶۰۰ درجه سانتی گراد است و هنگامی که با هوای آزاد برخور می کند آتش می گیرد. آتشی که ارتفاع شعله های آن به ۵ متر می رسد. مقداری از گازهای خارج شده تبدیل به سولفور مایع می شوند. این مایع در حالی که به سمت پایین جاری می شود به سوختن خود ادامه می دهد.
این پدیده یک اتفاق رایج در طبیعت نیست و بسیار عجیب و غیرعادی است؛ وارنر، زمین شناس آمریکایی که در مرکز تحقیقات آتشفشانی آلاسکا کار می کند گفته است آن چه عکاس کشف کرد یک پدیده غیرمعمول است.
برطبق حرف های او کاملا متداول است که گوگرد مایع را در اطراف مناطق آتشفشانی مشاهده کنیم. مواد معدنی نقطه ذوب پایی در حدود ۱۱۵ درجه سانتی گراد را دارند که دما و وجرقه های داغ نیز آن را تسریع می بخشد.
چندسالی است که عکاس پاریسی، اولیویه گرونوالد، از این آتشفشان در اندونزی عکاسی میکند، جایی که آتش خیره کننده و آبی آن اغلب در طول شب از کوه می گذرد.
گرونوالد در ایمیلی درباره آتشفشان Kawah Ijen در جزیره جاوه به National Geographic گفت: «این درخشش آبی - غیرمعمول برای یک آتشفشان - در واقع نور حاصل از احتراق گازهای سولفوریک است.
سینتیا ورنر، زمین شناس تحقیقاتی در سازمان زمین شناسی ایالات متحده (USGS) در رصدخانه آتشفشان آلاسکا، به نشنال جئوگرافیک گفت که عکس های گرونوالد یک پدیده غیرعادی را نشان می دهد.
او گفت: «من هرگز ندیدهام این مقدار گوگرد در یک آتشفشان جریان داشته باشد.»
گفتنی است که گرونوالد از هیچ فیلتری برای ثبت تصاویر خود از آتش آبی استفاده نکرده است. این فوران در روز و شب اتفاق می افتد، اما فقط در تاریکی قابل مشاهده است./ اخبار بین الملل


مصر باستان به تمدنی در شمال شرقی آفریقا در دره رود نیل گفته میشود. تمدن مصر باستان نمونهای از تمدنهای بنا شده بر مبنای آبیاری بود. در میان تمدنهای باستانی، مصریها از غذاهای بهتری بهره میبردند که این موضوع به رود نیل که منبع آبی مهمی برای آبیاری زمینهای کشاورزی دارد مرتبط است.
نزدیکی مصر به خاورمیانه، کار تجارت را آسان میکرد. از این رو مصریان علاوه بر اینکه میتوانستند مازاد مصرف خود را صادر کنند، از غذاهای خارجی، سایر سرزمینها نیز بهره میبردند که سبب تنوع عادات غذایی آنها میشد. در واقع مقادیر برداشت شده دانه در هر فصل به مراتب از نیازهای این کشور فراتر بود؛ بنابراین بسیاری از آنها به کشورهای همسایه صادر میشد که منبع درآمد مهمی برای خزانه مصر بود.
رژیم مصریهای باستان به موقعیت اجتماعی و ثروت آنها بستگی داشت. نقاشیهای موجود در مقبرهها، رسالههای پزشکی و باستان شناسی انواع غذاها را برای نجیبزادگان و اشراف و فراعنه مصر نشان میدهد. انتخاب غذا برای ثروتمندان همان اندازه وسیع بود که برای بسیاری از مردم در دنیای مدرن کنونی گسترده است. در حالی که دهقانان و بردگان تنها یک رژیم محدود داشتند؛ شامل نخودچی و آبجو با خرما، سبزیجات و ماهی.
از محصولات غذایی اصلی این سرزمین، جو و برنج بود که برای درست کردن آبجو و نان استفاده میشد. انواع متنوعی از سبزیجات از جمله: پیاز، سیر، تره فرنگی، لوبیا، عدس، نخود، تربچه، کلم، خیار و کاهو در مصر باستان پرورش داده میشد. میوههایی مانند خرما، انجیر، انار، خربزه و انگور نیز وجود داشت. عسل نیز برای شیرین کردن شیرینی بود.
سیلاب سالانه دشتها در کنار نیل و سایر رودخانهها، خاک را برای رشد محصولات غلات نیز حاصلخیز میکرد. در دوران باستان، دره رود نیل، به ویژه منطقه دلتا بالا، به هیچ وجه چشم انداز بیابانی نداشت.
رژیم غذایی مصر با ماهی، پرندگان و گوشت تکمیل میشد؛ اما کشاورزان تنها در مناسبتهای خاص گوشت مصرف میکردند. حیوانات اهلی شدهای که برای غذا پرورش مییافت شامل گوسفند، بز و خوک بود.
فرعونها و نجیبزادگان و اشراف به شکاری میرفتند که هم تفریح و سرگرمی بود و هم توجه به آیینها و مذهب. صحنههای شکار اغلب بر دیوار معابد و مقبرهها به عنوان یادآور نبوغ پادشاهان و نجیبزادگان به تصویر کشیده میشد. در حالی که افراد عادی جامعه آن روز کمتر از گوشت حیوانات استفاده میکردند.
خرگوش، گوزن، گاو، آهو، اسب آبی، فیل و شیر از جمله حیوانات وحشی بودند که برای گوشت و پوستشان شکار میشدند.
ماهیگیری به طبقه کارگر اجازه میداد تا تنوع را به رژیم غذایی خود اضافه کند. از این رو فقرا گوشت ماهی را جایگزین سایر گوشتهایی میکردند که نمیتوانستند آن را تهیه کنند. گونههای متعدد دریایی در رود نیل، منطقه دلتا و دریای مدیترانه به وفور یافت میشد. ماهیهایی که در رود نیل گیر کرده بودند، منبع مهمی از پروتئین برای مردم فقیر بودند. روشهای ماهیگیری شامل استفاده از قلاب و نخ و یا تله و تور بود.
قایقهای ماهیگیری کوچک از نیهای پاپیروس ساخته میشد که به طور طبیعی با حفرههای هوا پر میشدند. آنها را شناور میکردند و برای ماهیگیری در باتلاقهای نیل مورد استفاده قرار میدادند.
شواهد نشان میدهد که مصریهای فقیر، جوندگانی مانند موش و خارپشت را نیز شکار میکردند.
همچنین پرندگانی از جمله غازها و اردکها، بلدرچینها، کبوترها به عنوان مرغ در دسترس بودند و تخم مرغ نیز خورده میشد که میتوانستند آنها را در باتلاقها و جنگلهای کنار رود نیل شکار کنند.
سلاطین قدیم مصر فرعون نام داشتند. فراعنهی مصر از بیست و شش سلسله تشکیل شده بود که تاریخشان تقریبا سه هزار سال را شامل میشود. پایتخت مصر گاهی ممفیس و زمانی تب بود. قدرت و عمران این مملکت در عهد سلطنت تحوتموس سوم و رامسس دوم به بالاترین درجه رسید.
فرعون و خانوادهاش در قصری بزرگ در قلب شهر زندگی میکردند. این قصر با دیوارهای ضخیم سفید احاطه شده بود. این ساختمان از چوب و خشت ساخته شده بود و روشن و هواگیر بود و نسبت به کاخهای امروزی اسباب و اثاثیهی کمتری داشت. اسباب قصر شامل صندلیهایی با پایههای به شکل پنجه شیر، صندوقهایی از آبنوس و عاج برای پوشاک و جواهرات و تختهایی باریک با کنارههای مزین بود. برق طلا در همه جا قابل رؤیت بود. کف اتاقها، دیوارها و سقفها گچکاری بود و با نقاشیهایی که صحنههایی از زندگی شهری را در مصر نشان میداد، پوشیده بود./ اخبار بین الملل


معمولا وقتی دربارۀ اکتشافات مهم میشنویم، تصورمان این است که دانشمندانی سن و سالدار یا پژوهشگرانی جوان و دانشگاهدیده پشت این کشفیات بودهاند. البته بیشتر وقتها همینطور هم هست؛ اما نه همیشه! احتمالا تعجب میکنید اگر بدانید گاهی دختران خردسال بودهاند که دنیا را با کشفیات جالب و مهمشان شگفتزده کردهاند.
تازهترین یافته توسط دختر ۹ سالهای به نام مالی سَمپسون انجام شده است. سال ۲۰۲۲، این دختر کلاس چهارمی و خانوادهاش صبح روز کریسمس، سرگرم جستجوی دندان کوسهماهی در ساحل کالوِرت در مِریلَند بودند. در واقع، مالی که عشق به فسیل علاقهی مشترک او و پدرش است، به طور خاص به دنبال دندان مگالودون بود و ساحل کالوِرت مکان معروفِ یافتن آنها بود.
اما با کشف یک دندان مگالودون به بزرگی دست خودش با حدود ۵ اینچ طول، مالی به چیزی بیش از انتظارش دست یافت. معنای نام این کوسهی منقرض «دندان غولآسا» است، بنابراین چیزی که مالی یافته، بدونتردید بسیار بزرگ است: بزرگترین دندان مگالودون شناختهشده تنها دو اینچ از این یافتهی اخیر بلندتر بود.
این اکتشاف تکرارنشدنی به قدری مهم بود که وقتی مالی یافتهی ۱۵ تا ۲۰ میلیون سالهی خودش را در یک موزهی دریایی محلی تایید کرد، در سراسر جهان تیتر اخبار شد. این دندان حالا در کلکسیون خصوصی مالی است.
۲. شمشمیر ساگا
روزی روزگاری، دختر کوچکی به نام ساگا یک شمشیر اسرارآمیز کشف کرد که قرنها در آبهای یک رودخانه از نظرها پنهان مانده بود. بله، شبیه آغاز یک داستان حماسی باستانی به نظر میرسد، اما این ماجرا در سال ۲۰۱۸ اتفاق افتاد. ساگا وانچک که آن زمان ۸ ساله بود در تعطیلات تابستانی در دریاچهای نزدیک تانو (Tånnö) سوئد یک شئ دراز و پوشیده از رسوب را از بستر دریاچه بیرون کشید. این شئ مدتزمانی به اندازهی ۱۵۰۰ سال آنجا بوده، اما ساگا فوراً تشخیص داد این شئ شمشیری است که هنوز در غلاف خود است؛ غلافی که بقایای چرم و چوب آن هنوز بجا مانده است.
باستانشناسان که ابتدا تصور میکردند این شمشیر یک شمشیر عصر وایکینگهاست، بعدتر دریافتند تیغهی آن قدیمیتر است؛ چیزی حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ پس از میلاد، یعنی دورهی مهاجرتها! به رغم آرزوی بسیاری از مردم سراسر جهان که ساگا بتواند این شمشیر را نزد خودش نگهدارد، این دستسازه به موزه تحویل داده شد؛ جایی که فاصلهی زیادی با مکان اکتشافش ندارد و تحت مراقبت نگهبانان است تا محققان به مطالعه روی آن ادامه دهند. در عوض، هیئت میراث ملی سوئد مبلغ ۱۶۰۰ دلار به ساگا اهداء کرد.
۳. طلسم مصری نِشاما
نِشاما اسپایلمَن تنها ۸ سال داشت که با خانوادهاش در پروژهی غربال کوه معبد شرکت کرد؛ ابتکاری جهت بررسی چند تن خاک و آوار که به شکل نادرست حفاری شده بودند و بدون نظارت باستانشناسی که قانون خواستار آن بود، جابجا شده بودند. نشاما در حال غربال آوار در بیتالمقدس بود که یک شئ کوچک یافت که بخشی از یک طلسمی بوده که صاحبش آن را به گردنش آویزان میکرده است. سال ۲۰۱۶ بود که باستانشناسان این خبر را به نشاما و باقی دنیا دادند که این طلسم در اصل مصری است و بیش از ۳۰۰۰ سال قدمت دارد. افزون بر این، این طلسم منقوش به نام یک فرعون بود: تحوتموس سوم که از سال ۱۴۷۹ تا ۱۴۲۵ پیش از میلاد حکمرانی میکرد؛ تقریباً زمانی که اورشلیم تحت سلطهی مصر بود.
۴. مولکول شگفتانگیز کلارا
برای کلارا لازِن کلاس پنجمی اهل کانزاسسیتی، میزوری یک آزمایش سادهی مدرسه، زمینهساز به زبان افتادن نام او در محافل علمی شد. کلارا که حین کار با ابزاری که به او اجازهی ساخت مدلهایی از انواع مختلف مولکول را میداد، به سبک آزاد روی آورد و ترکیبی از اتمهای کربن، نیتروژن و اکسیژن را گرد هم آورد که موجب حیرت معلمش شد: کلارا مولکولی ساخته بود که معلمش هرگز آن را ندیده بود! معلم این پیکربندی مرموز را با دوستش رابرت زولنر که استاد شیمی است یک مقالهی علمی دربارهی اکتشاف آن منتشر شود. این مقاله سال ۲۰۱۲ در مجلهی شیمی محاسباتی و نظری منتشر شد و کلارا به عنوان نویسندهی مشترک این مقاله معرفی شد.
۵. فسیل خارقالعادهی ماری
آخرین نمونه از دختران فهرست ما حدود ۲۰۰ سال پیش میزیست، پیش از تمام دخترانی که تا کنون به آنها اشاره شد. نام او ماری آنینگ است که سال ۱۷۹۹ در لایم رگیس، دورسِت انگلستان متولد شد و یک دیرینشناس آماتور بود. ماری به رغم آموزش محدودی که دیده بود، به عنوان کلکسیوندار فسیل صاحب نام شده بود. او و پدرش معمولاً در صخرههای نزدیک خانهشان در جستجوی فسیل بودند، جایی که هماکنون به ساحل ژوراسیک معروف است، چون مملو از فسیلهای آن دوران است. پیدا کردن فسیل و فروختن آن به توریستها در آن منطقه رایج بود و خانوادهی ماری هم برای امرار معاش خودشان این کار را انجام میدادند.
اما ماری استعداد خاصی در شناسایی و استخراج ماهرانهی فسیلها از صخرههایی داشت که جنسشان از آهک و سنگ نفتزا بود. نخستین یافتهی مهم ماری به عنوان یک کودک در سال ۱۸۱۱، اسکلت ایکتیوسور (ماهیخزندهسان) بود؛ یکی از نخستین نمونههای یافتشده که در نوع خود بهترین است. از دیگر اکتشافات اولیه و مهم او میتوان به فسیلهای پلسیوسورسان (نزدیکسوسمارسان) و پتروسور (خزندهبالسان) اشاره کرد.
ماری در طول عمرش بخاطر یافتههایش در تمام اروپا معروف شد. با اینکه بسیاری از زمینشناسان آن دوران مشتریان همیشگی او بودند، اما از سوی جامعهی علمی از ماری آنطور که شایسته بود قدردانی نشد. درست مانند تمام زنان آن دوران، او اجازه نداشت عضو جامعهی زمینشناسی شود یا حتی در جلسات آنها حاضر شود. با این حال، در اواخر عمرش (ماری سال ۱۸۴۷ در اثر سرطان سینه جانش را از دست داد)، با تاخیر از سوی جامعهی زمینشناسی مبلغی پول به او اهدا شد و بخاطر کمکهای شایانش به علم از او تقدیر شد اما این قدردانی شامل برپایی تندیس او یا مشابه آن نمیشد.
بیش از ۱۵۰ سال بعد، این شکل از قدردانی توسط دختر خارقالعادهی دیگری انجام شد. سال ۲۰۱۸، اِوی سوآیر ۱۱ ساله یک کمپین جذب سرمایه به راه انداخت تا یک مجسمهی برنزی از ماری آنینگ ساخته شود. پس از جمعآوری پیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار، مجسمهی آنینگ بالاخره ساخته شد و ماه مه ۲۰۲۲ در لایم رگیس از آن پردهبرداری شد!/ اخبار بین الملل





نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
| |
متن تصویر: | |