بسته خبری علم و فناوری
علت اصلی آلزایمر کشف شد/ تاثیر نحوه خواباندن کودکان بر رفتارشان
ابوالفضل امیری
برکه _ پژوهشهای پژوهشگران دانشگاه ییل(Yale) تصور میکنند که به علت اصلی بیماری آلزایمر رسیدهاند. آنها کشف کردهاند که حذف پروتئینی موسوم به PLD۳ از نورونها با استفاده از ژندرمانی منجر به کاهش قابل توجهی در تورم آکسونهای مغز میشود.
یک پژوهش در مورد بیمار آلزایمر که به تازگی توسط پژوهشگران دانشگاه ییل منتشر شده است، بسیار جالب توجه است.
به گفته کارشناسان، علائم فلج کننده این بیماری میتوانند با تورم در مغز ناشی از انباشت پلاکهای آمیلوئید ایجاد شوند. یکی از ویژگیهای اصلی آلزایمر، تشکیل پلاکهای آمیلوئیدی است.
سالهاست که پژوهشگران تلاش میکنند این پلاکها را موشکافی کنند. اکنون پژوهشگران دانشگاه ییل دریافتهاند که تورم ناشی از عارضه جانبی این پلاکها ممکن است علت علائم ناتوانکننده این بیماری باشد.
در نتیجهی این پژوهشها مشخص شد که هر تشکیل پلاک میتواند باعث تورمهای کروی شکل در کنار رسوبات پلاک آمیلوئید در امتداد صدها آکسون(سیمهای سلولی نازک که نورونهای مغز را به هم متصل میکنند) شود.
همانطور که در مقاله آمده است، دانشمندان دریافتند که این تورمها در لیزوزومها تجمع میکنند و با افزایش تورم، انتقال سیگنالهای الکتریکی طبیعی از یک ناحیه از مغز به ناحیه دیگر را کاهش میدهند.
به گفته پژوهشگران، این تجمع لیزوزومها منجر به تورم در امتداد آکسونها میشود که اثرات مخرب زوال عقل را به همراه دارد.
دکتر جیمی گروتزندلر، دکتر هری زیمرمن، دکتر نیکلاس و دکتر ویولا اسپینلی اساتید عصب شناسی و علوم اعصاب در دانشکده پزشکی دانشگاه ییل و نویسندگان این مقاله میگویند: ما یک نشانه بالقوه از آلزایمر را شناسایی کردهایم که پیامدهای عملکردی بر مدارهای مغزی دارد، به طوری که هر کره دارای پتانسیل مختل کردن فعالیت در صدها آکسون عصبی و هزاران نورونِ به هم پیوسته است.
دانشمندان دریافتند که لیزوزومها حاوی پروتئینی به نام PLD۳ هستند که باعث میشود این اندامکها در امتداد آکسونها منبسط و منقبض شوند و در نهایت موجب بزرگ شدن آکسون و اختلال در رسانایی الکتریکی آن شود.
پژوهشگران در موشهای مبتلا به یک بیماری مشابه با بیماری آلزایمر دریافتند که حذف PLD۳ از سلولهای عصبی با استفاده از ژندرمانی به طور قابل توجهی تورم آکسونی را کاهش میدهد.
بنابراین پروتئین PLD۳ میتواند به عنوان یک نشانگر در شناسایی خطر ابتلا به بیماری آلزایمر و به عنوان هدفی برای درمانهای آینده تحت نظارت قرار گیرد.
گروتزندلر میگوید: ممکن است بتوان این اختلال و تخریب سیگنالهای الکتریکی در آکسونها را با هدف قرار دادن PLD۳ یا سایر مولکولهایی که لیزوزومها را تنظیم میکنند، مستقل از وجود پلاکها از بین برد.
اطلاعات بیشتر در مورد آکسونها
در مهره داران، یک آکسون که به عنوان رشته عصبی نیز شناخته میشود، یک برآمدگی بلند و باریک از یک سلول عصبی یا نورون است که به طور معمول تکانههای الکتریکی معروف به "پتانسیل کنش" را از بدنه سلول عصبی دور میکند. نقش آکسون انتقال اطلاعات به نورونها، ماهیچهها و غدد مختلف است. آکسونهای نورونهای حسی خاص مانند نورونهای لمس و دما، الیاف عصبی آوران(afferent nerve fibers) نامیده میشوند. تکانه الکتریکی از پیرامون آنها به بدنه سلولی و در امتداد شاخه دیگری از همان آکسون به سمت نخاع حرکت میکند.
آکسون یا آسه(Axon) رشته بلند و باریکی است که از سلول عصبی یا نورون، برآمده است و پیامهای الکتریکی را از جسم سلولی نورون به بیرون هدایت میکند. هر نورون تنها یک آکسون و چندین دِندریت دارد.
پیام الکتریکی پس از آن که به جسم سلولی رسید، در آنجا پردازش شده و سپس به آکسونها فرستاده میشود. پیام الکتریکی در درازای آکسون هدایت شده و به پایان آکسون که پایانه آکسونی یا ترمینال آکسون نام دارد میرسد. پایانه آکسونی یا با دندریت نورون دیگر ارتباط برقرار میکند یا به یک سلول ماهیچهای یا یاخته غدهای میرسد. در پایانههای آکسونی ریزساختار ویژهای به نام سیناپس وجود دارد که به آن فضای سیناپسی میگویند. پیام سلول عصبی به سلول بعدی از راه سیناپس راه مییابد.
الیاف عصبی آوران در دستگاه عصبی بدن به آن دسته از یاختهها که پیامهای عصبی حاوی اطلاعات را به سوی مغز هدایت میکنند، میگویند. برعکس به یاختههایی که پیامها را از مغز به بقیه نقاط میرسانند، سلولهای وابَران گفته میشود.
پژوهشگران میگویند بسیاری از بیماریهای عصبی ارثی و اکتسابی که هم نورونهای محیطی و هم نورونهای مرکزی را تحت تأثیر قرار میدهند، میتوانند ناشی از نقص عملکرد آکسون باشند.
این مطالعه در مجله "نیچر"(Nature) منتشر شده است.
محققان دانشگاه ایالتی واشنگتن در مطالعه اخیرشان اظهار کردند رشد رفتاری کودکان با نحوه کمک والدین به خواباندن آنها مرتبط است.
گروهی از محققان روشهای والدین در ۱۴ فرهنگ مختلف را برای خواباندن کودکان نوپا بررسی کردند و دریافتند که این روشها با رشد مزاج کودک(child’s temperament) مرتبط است.
اهمیت خواب خوب در دوران رشد کودکی به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته است. کیفیت خواب پایین و رفتارهای بد به عملکرد عصبی رفتاری و واکنش عاطفی بد در کودک میانجامد و میتواند خطری برای بروز آسیب روانی در آینده باشد.
"کریستی فام"(Christie Pham) نویسنده این مطالعه از دانشگاه ایالتی واشنگتن گفت: تکنیکهای خواب والدین با کیفیت خواب کودکان مرتبط است و اهمیت زمینههای فرهنگی در رشد کودک مدتهاست که به رسمیت شناخته شده است. ما در این مطالعه میخواستیم بررسی کنیم که آیا تفاوتهای بین فرهنگی والدین در خواباندن کودکان، باعث تفاوت در مزاج کودکان نوپا میشود یا خیر.
در مطالعهای که در مجله "Frontiers in Psychology" منتشر شد، فام و همکارانش تأثیر تکنیکهای مختلف والدین در خواباندن کودکان را بر خلق و خوی کودکان در ۱۴ فرهنگ مطالعه کردند. آنها دریافتند که روشهای غیرفعال در خواباندن کودکان(مانند در آغوش گرفتن، آواز خواندن و کتاب خواندن) برخلاف روشهای فعال(مانند پیادهروی، ماشینسواری و بازی) ارتباط مثبتی با خلق و خوی کودک دارد.
مزاج کودک(Child temperament) روشی است که در آن کودکان رفتار خود را تنظیم میکنند و احساسات خود را مدیریت میکنند. مزاج مختلف کودک میتواند بر سلامت روانی و جسمی کودک تأثیر بگذارد و خطری برای اختلالات بعدی ایجاد کند. مزاج(Temperament) در روانشناسی اصطلاحا به حالات شخصیتی انسان به مانند درونگرایی و برونگرایی گفته میشود. محققان قبلا مزاج را با سه دسته کلی تقسیم کردهاند:
شادخویی(SUR)، منعکس کننده تأثیرات مثبتی مانند لبخند زدن و خنده، تمایل به رویکرد، فعالیت و اشتیاق است.
هیجان پذیری منفی(NE)، پریشانی کلی از جمله موقعیتهایی که ترس، خشم، غم و ناراحتی را برمیانگیزند را نشان میدهد.
کنترل تلاشگر(EC)، شامل مهارتهای نظارتی مبتنی بر توجه و لذت بردن از فعالیتهای آرام است.
هر یک از عوامل بالا به طور مستقل در پیشبینی پیامدهای رفتاری، پیشرفت و نتایج بین فردی مانند مشکلات رفتاری، شایستگی اجتماعی و عملکرد تحصیلی نقش دارند.
گروه بینالمللی محققان از ۸۴۱ والدین کودکان در ۱۴ فرهنگ(بلژیک، برزیل، شیلی، چین، فنلاند، ایتالیا، مکزیک، هلند، رومانی، روسیه، اسپانیا، کره جنوبی، ترکیه و ایالات متحده) خواستند تا پرسشنامه رفتار دوران کودکی و پرسشنامه فعالیتهای روزانه را تکمیل کنند. از آنها خواسته شد که به ترتیب در مورد مزاج کودک نوپا(بین ۱۷ تا ۴۰ ماهگی، ۵۲ درصد مرد) و تکنیکهای که آنها برای خواباندن کودک استفاده میکردند را گزارش دهند.
فام گفت: با استفاده از مدلهای رگرسیون چندسطحی خطی و روشهای متمرکزسازی میانگین گروهی، ما نقش واریانس بین و درون فرهنگی را در شیوههای حمایت از خواب در رابطه با مزاج ارزیابی کردیم.
محققان دریافتند که تفاوت در روشهای خواباندن کودکان بین فرهنگها با ویژگیهای مزاج متفاوت کودکان مرتبط است.
فام افزود: نتایج مطالعه ما نشان میدهد که تکنیکهای والدین در خواباندن کودکان به طور قابلتوجهی با ویژگیهای مزاجی فرزندشان در فرهنگهای مختلف مرتبط است و به طور بالقوه بر رشد آنها تأثیر میگذارد. به عنوان مثال، کشورهایی که اتکای بیشتری به استراتژیهای غیرفعال داشتند، کودکان نوپا با نمرات جامعه پذیری بالاتری (شادخویی بالا) داشتند. از سوی دیگر، مزاج بداخلاق یا مشکل دار(هیجان پذیری منفی بالاتر) به طور قابل توجهی با تکنیکهای خواب فعال مرتبط بود.
والدین در ایالات متحده، فنلاند و هلند در صدر استفاده از تکنیکهای غیرفعال قرار دارند و کره جنوبی، ترکیه و چین در انتهای جدول استفاده از تکنیکهای غیرفعال قرار دارند. در مقابل محققان دریافتند که والدین در رومانی، اسپانیا و شیلی در صدر فهرست استفاده از تکنیکهای فعال قرار دارند در حالی که ترکیه، ایتالیا و بلژیک در انتهای جدول استفاده از تکنیکهای فعال قرار دارند.
فام نتیجه گرفت: نتایج مطالعه ما اهمیت ارتقای کیفیت خواب را نشان میدهد و میتوان دریافت که شیوههای والدین برای خواباندن کودکان میتواند به توسعه راهکارهایی برای کاهش خطر وارده به کودکان در آینده بیانجامد.
نام : | |
ایمیل : | |
*نظرات : | |
متن تصویر: | |